* زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است.
سلامت تن زیباست اماپرنده عشق، تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند...
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟؟...
و مگر نه آنکه از پسر آدمی را عهدی ازلی ستاندهاند که حسین(علیه السلام) را از پسر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟...
و مگر نه آن که خانه تن راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح آباد شود.
ومگر این عاشق بی قرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟؟؟....
و مگر از درون این خاک نردبانی به آسمان نباشد جز کرمهایی فربه و تن پرور بر میآید؟
پس اگر مقصد را نه اینجا در زیر سقفهای دلتنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچهایی بن بست باز می شوند نمیتوان جست....
پس بهتر آنکه پرنده روح دل در قفس نبندد.....
پس اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر...
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمیهراسد.